اما و اگرهای صدور مجوز شكار (۱)
هیچ متخصصی منكر انجام شكار نیست، محیط زیست پنهان كاری نكند
گل پیچ: یك متخصص حیات وحش می گوید هیچ متخصصی در دنیا نگفته شكار انجام نشود و اگر شرایط برای شكار فراهم باشد مشكلی ندارد اما در ماجرای اخیر سازمان محیط زیست باید از قبل اطلاع رسانی می كرد.
خبرگزاری مهر، گروه جامعه-مسعود بُربُر: صدور پروانه های شكار ویژه سازمان محیط زیست در خردادماه و برای شكارچیان خارجی طی روزهای اخیر بحث برانگیز شد و سازمان محیط زیست را به برگزاری نشست خبری واداشت. منتقدان معتقد بودند كه سازمان محیط زیست در فصل غیرشكار پروانه شكار صادر كرده و شكار نباید در فصل زادآوری حیات وحش انجام می شده، به جای قرق های اختصاصی پروانه شكار را برای مناطق حفاظت شده صادر كرده و از همه مهم تر در این باره پنهان كاری كرده است. نفس عمل شكار تروفه هم در كنار این موارد مورد نقد واقع شد. درباره این موارد با حمیدرضا رضایی عضو هیئت علمی دانشگاه علوم كشاورزی و منابع طبیعی گرگان، كه دارای تخصص محیط زیست تنوع زیستی و مدیریت حیات وحش است به گفتگو نشستیم.
به اعتقاد شما صدور پروانه شكار و اجرای آن در فصل كنونی درست بود؟ آیا خردادماه زمان مناسبی برای شكار حیات وحش در ایران است؟
زمان مناسب برای شكار دامنه ای دارد و یك زمان مطلق برای بهره برداری نداریم. زمان های ممنوع در حقیقت زمان هایی است كه مادرها آبستن هستند یا در حال زایمان هستند یا بچه دارند. در حقیقت تا یك مدتی كه از زمان جفت گیری می گذرد امكان بهره برداری وجود ندارد تا اینكه زایمان تمام شود و نوزاد به حدی برسد كه بتواند نسبتا مستقل زندگی كند یا حداقل بتواند به راحتی با مادر جابه جا شود.
شاید در مناطق جنوبی كشور الان مجاز به شكار باشیم ولی در همه مناطق كشورمان هنوز مجاز به این كار نیستیم چون در یك گونه مشابه از شمال تا جنوب كشور تقریباً حدود دو ماه فاصله زمانی بین تولید مثل هایی كه اتفاق می افتد داریم و برای همین می توانیم این رنج را برای شمال تا جنوب پایین بالا نماییم.
صدور پروانه شكار برای استان های خراسان رضوی، خراسان جنوبی، یزد، كرمان و البرز انجام شده است. در این استان ها وضعیت چگونه است؟
در خراسان حدود یك ماه و نیم پیش زایمان های قوچ و میش انجام شده بود و برای آهو هم تازه شروع شده بود و شاید یك كمی هنوز زود باشد برای این كه بخواهیم این كار را انجام بدهیم باآنكه نه خیلی زیاد.
من فكر می كنم از یك ماه دیگر یعنی از اواخر تیر دیگر امكان بهره برداری تا زمان فصل مستی شان در آذر ماه حدودا می توانیم هر سه گونه را بهره برداری نماییم.
آیا ادعای مسئولان سازمان محیط زیست در خصوص اینكه شكار برای مدیریت حیات وحش لازم است را تأیید می كنید یا آن گونه كه برخی فعالان حقوق حیوانات می گویند شكار اساساً پدیده نادرستی است؟
هیچ كتاب مدیریت حیات وحشی در دنیا پیدا نمی كنید كه گفته باشد شكار انجام نشود. در هر كدام از مدیریت های حیات وحشی كه اتفاق می افتد بهره برداری مجاز است ولیكن باید برای این كه بهره برداری صورت گیرد در حیات وحش شرایط ویژه ای برقرار باشد. این شرایط ویژه برپایه وسعت منطقه، شرایط منطقه، ظرفیت برد منطقه و تعداد افراد تولید مثل كننده كه در آنجا وجود دارند است. باید محاسبات دقیقی انجام بدهیم و بگوییم گاهی اوقات ممكن است تا ۱۰ درصد جمعیت هم اجازه بهره برداری بدهید ولی باید شرایط خاص داشته باشد. ما در اغلب زیستگاه هایمان این شرایط خاص را نداریم و تعداد زیستگاه های دارای این شرایط خاصمان محدود شده است. تخلفات زیاد صید و شكار در كشور هست و از سوی دیگر به خاطر تغییر اقلیم، كمبود بارندگی و شرایط نامناسب همه زیستگاه هایمان این امكان بهره برداری را ندارند ولی هنوز تعداد محدودی دارند. در نقاط خاصی اگر بررسی نماییم و نسبت های جنسی و تعداد نرها و ماده هایی كه وارد چرخه تولید مثل می شوند را محاسبه نماییم قابل گفتگوست.
آیا در كشور ما اساساً آمار درست قابل اتكا و امكان این بررسی ها و محاسبات را داریم؟
كار زیاد سختی نیست و سازمان هر سال سرشماری دارد. هر چند كه از نظر علمی صددرصد نیست ولیكن همیشه همین شكلی انجام می شده و یك سال هایی دقتش پایین تر است و یك سال هایی هم در دامنه قابل قبولی دقت دارد. ولیكن متاسفانه همیشه همین شكلی آماربرداری می نماییم و در این حد ما می توانیم بگوییم كه وقتی به یك منطقه می روید و مثلاً هزار تا آهو دارد بهره برداری به اندازه پنج حیوانش خیلی مشكلی تولید نمی نماید.
سازمان محیط زیسته گفته عددی كه در هر منطقه برداشت شده حدود نیم درصد جمعیت بوده و تا عدد چهار یا پنج درصد رایج فاصله دارد. این اعداد را شما تأیید می كنید؟
به تنهایی نمی توانم بگویم كه این عدد قابل قبول هست یا نیست. باید یك حداقلی را داشته باشیم كه از نظر ژنتیكی قابل محاسبه است. ما باید آنقدر جمعیت را از نظر ژنتیكی تحت فشار قرار ندهیم كه سبب از دست دهی تنوع ژنتیكی مان شود. یعنی باید یك حداقل اندازه جمعیت تولید مثل كننده داشته باشیم كه قابل محاسبه است و سخت هم نیست كه ما بدانیم آیا مجاز به بهره برداری از نظر ژنتیكی هستیم یا نه.
اگر كه نسبت جنسی در گونه ای یك به یك باشد برای حداقل لازم در برخی از منابع عدد ۵۰ را می گویند و حتی اگر سختگیرانه هم بگوییم اگر ۵۰۰ فرد تولید مثل كننده در یك جمعیت داشته باشیم مجاز به بهره برداری هستیم.
آیا شكار تروفه به حیات وحش صدمه می زند؟
معمولا آن كسی كه تروفه می زند دنبال یك ركورد است. یكی از ضوابطی كه در نظر می گیریم و پروانه برای منطقه صادر می نماییم داشتن افراد دارای سن بالا است یعنی نرهایی كه دارای سن قابل توجهی باشند و حدودا از چرخه تولید مثل خارج شده باشد مثلا اگر یك قوچ ده دوازده ساله داشته باشید شكارش هیچ مشكلی برای جمعیت تولید نمی كند چون حدودا از نظر توان تولید مثلی از دور خارج شده است و شكارچی هم دنبال اندازه شاخ و فرم شاخی است كه مد نظرش است و آنهایی كه شكارچی واقعی بودند و در دنیا تروفه می زنند و ما هم قبلاً چنین چیزی را فراوان داشتیم، الان كم شده اند. آنها دنبال شاخص های خودشان هستند و حتی گاهی اوقات پروانه می گیرند ولی شكار نمی كنند چون كه ركورد مورد نظر خودشان را پیدا نمی كنند و باوجود دریافت پروانه بدون شكار از منطقه خارج می شوند.
بهتر نبود شكار حیات وحش به قرق های اختصاصی محدود شود كه هم مناطق حفاظت شده صدمه نبیند و هم جوامع محلی و بخش خصوصی منتفع شوند؟
این هم یك راهكار است. هم اكنون در دنیا راهكارهای بسیار زیادی پیشنهاد می كنند كه مثلا یكی از راهكارهایش قرق اختصاصی است. من به شخصه آن را بعنوان اولویت اول نمی دانم ولی یكی از راهكارهای خوب است كه می تواند صورت گیرد. منتها اگر نگاه كنید در راهكارهایی كه سازمان ملل برای مناطق حفاظت شده می دهد در خیلی از این موارد كمك به جوامع محلی است.
مثلا در همین پاكستان اگر بروید پروژه سنگام را نگاه كنید پروانه شكار برای بز مار خور ۸۰ هزار یورو است و از شكارچی كه برای شكارش می آید هم سازمان حفاظت محیط زیست و هم آن بخش هایی كه مجری این پروژه هستند چیزی بین ۴۰ تا ۶۰ هزار یوروی دیگر برای كمك به جوامع محلی می گیرند. موارد دیگری مثل محل استقرار، غذا، راهنما و چیزهای دیگر را هم منظور می كنند و یك دفعه شما می بینید یك شكارچی برای یك تروفه چنین رقمی پرداخت می كند. خب این ۶۰ هزار یورو یا ۴۰ هزار یورو به جوامع محلی می رسد.
به جز اینكه درصدی از پول پروانه به جوامع محلی می رسد یك تعدادی هم به خود افراد محلی مجوز می دهند كه شكار كنند البته تعداد محدودتر است. من هم موافق نیستم همه پروانه شكار را به خارجی ها بدهیم و نظرم این است كه هم داخلی و هم خارجی در یك رقابت قرار بگیرند و اگر به جایی رسیدیم كه مقرر است مجوز بدهیم، هر كسی كه توانایی دارد و هركسی كه حاضر هست هزینه ها را پرداخت كند بتواند حتی افرادی به جز جوامع محلی. یعنی مثلاً فرض كنید بگوییم ۱۵ درصد پروانه را به جوامع محلی می دهیم.
فایده این كار برای حیات وحش چیست؟
اگر سود ناشی از این به جوامع محلی برسد حفاظت افزوده می شود. این راهكار می تواند به جهت اینكه تعداد افراد را افزایش بدهیم هم مفید باشد. در خیلی از مناطق می بینیم پازن های چهار و پنج ساله بیشتر نداریم چون به شدت تحت شكار جوامع محلی قرار می گیرند و جمعیت شان كم می گردد.
در كل آیا شما نقدی به عمل كرد سازمان در صدور پروانه های اخیر دارید؟ اگر همه موارد درست بود چرا این گونه به سازمان حمله شد؟
هر چیزی كه اتفاق می افتد نظر من این است كه پیش از اینكه به دست رسانه ها برسد خود سازمان با استفاده از روابط عمومی باید اعلام نماید. اگر پلنگی جایی كشته می گردد پیش از اینكه دیگران اعلام كنند باید خود سازمان اعلام نماید. اگر سازمان برنامه ای برای صدور پروانه دارد باید اعلام نماید كه مثلاً ما در سال آینده یا حتی امسال مقرر است صد پروانه در مناطق مشخصی از كشور صادر نماییم و حتی كسانی كه متقاضی هستند باید بتوانند در این سامانه ثبت نام كنند. در مورد آن پلنگی كه در پارك ملی گلستان هم به هر دلیلی كشته شد من نظرم را گفتم و همان جا در صحبت هایم با خبرگزاری ها نظرم این بود كه سازمان باید خودش مبحث را اعلام می كرد.
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب